یه خواست قدیمی


نوشته های خودم

حرف و نوشته های خودم

تقریبا قبل از مهمونی فرزانه بود که به فکرش افتاده بودم و میخواستم یه کارایی بکنم  اضلا مهمونی فرزانه رو گرفتم که بتونم تو مهمونی یه کاری کنم یه چیزی بگم که دیدی حال اوضاع منو از حال رفتم  نشد که بگم دقیقا چی شده 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در دو شنبه 15 آذر 1396برچسب:,ساعت 1:1 توسط Shadow walker| |


Power By: LoxBlog.Com